برداشتها و نظرات من پیرامون یک برنامهی تلوزیونی :)
سیم و زر برنامهای است گفتگو محور از گروه فرهنگ و اندیشه شبکه 4 که پنج شنبه شبها با حضور استاد فلسفه دانشگاه تهران جناب آقای دکتر امیرعباس علیزمانی و با اجرای خوب آقای علی درستکار از ساعت 22 و به مدت 55 دقیقه به صورت زنده پخش میشود.
سامانه پیامکوتاه برنامه : 30000449 [تکرار این برنامه: جمعه ساعت 7 صبح]
دوستان و همراهان عزیز، با سلام و عرض تبریک بمناسبت عید مبعث حضرت رسول اکرم(ص)، به نوبهی خود پیشکش کوچک اما بسیار ارزندهای تقدیم حضورتان مینمایم. آنچه در زیر خواهید شنید بریدهای از صحبتهای استاد محترم دکتر امیرعباس علیزمانی با موضوع معنای زندگی و مربوط به چند جلسه مختلف در برنامه سیم و زر است که در کنار هم قرار دادهام. امیدوارم مورد رضایت و قبول خاطر شما عزیزان واقع شود و همین سهم من باشد از این روز مبارک. یاحق :)
دریافت حجم: 4.55 مگابایت توضیحات: گزیده کوتاهی از سخنان استاد علیزمانی درباره معنای زندگی
باسلام و عرض تبریک روز بزرگداشت مقام معلم، این روز را به طور ویژه به آموزگاران اندیشه و حقیقت تبریک میگویم و از حضرت حق برای یکایک این اساتید بزرگوار توفیق و سعادت و سلامت آرزومندم.
همچنین به اطلاع همراهان محترم برنامه سیم و زر میرسانم که از این پس علاوه بر روزهای پنجشنبه، شبهای یکشنبه نیز در ساعت 22 میتوانید شاهد پخش دیگری از برنامه با حضور آقای دکتر عبدالحسین خسروپناه (پژوهشگر حوزه و دانشگاه) باشید.
هجدهمین برنامه استاد محترم آقای دکتر امیرعباس علیزمانی بار دیگر با ادامه موضوع «دیگری و معنا» در قاب برنامه تلوزیونی سیم و زر برگزار شد. در ابتدای این برنامه استاد همچون جلسات پیش دقایقی را به تبیین گریزناپذیری انسان از برقراری ارتباط، و همچنین گستردگی و پیچیدگی ارتباطات دنیای مدرن پرداختند؛ اما موضوع و محور اصلی این جلسه را میتوان «ارتباطات معنابخش» نامید. ارتباطات معنابخش، از آن گونه که گفتهاند "مؤمن آیینهی مؤمن است" و در او میتوان نقاط روشن و تاریک وجود خود را دید و یا بقول ارسطو ارتباطی که در آن دیگری «خودِ دیگر» است و یا آنطور که من از بحثهای قبلی برداشت کرده بودم، دیگری در کنارِ خود است، و نه در برابر خود. شاید بهترین تعبیر از بحث این جلسه را بتوان در همان ابیاتی که ایشان، طی اولین جلسات مربوط به این بحث از حضرت مولانا برایمان خوانده بودند، یافت:
کی ببینم روی خود را، ای عجب؟
تا چه رنگم؟ همچو روزم، یا چو شب؟
نقش جان خویش می جستم بسی
هیچ می ننمود نقشم از کسی
گفتم: آخر آینه از بهر چیست؟
تا بداند هر کسی کو چیست و کیست ؟
آینه آهن برای پوست ها ست
آینه سیمای جان، سنگی بهاست
آینه جان نیست الا روی یار
روی آن یاری که باشد زآن دیار
گفتم: ای دل! آینه کلّی بجو
رو به دریا، کار برناید به جو
بنابراین برای داشتن ارتباطی موثر و معنابخش، میبایست در پی «یارانی از آن دیار» بود، یارانی که آینهاند و بقول حضرت حافظ «صاحبان جام جم»، که آن خودحقیقی و گوهر وجودی را به انسان مینمایند. مولانا میگوید برای یافتنشان، میبایست به سراغ «دریا» رفت. چرا که این خود حقیقی و گوهر وجودی بزرگ است، بینهایت است، و بینهایت را لاجرم باید در آیینهی بینهایت دید. اما کجاست این دریا؟ و چگونه میتوان به «یارانی از آن دیار» دست یافت؟
بنظر من، همانگونه که گفتهاند «پیامبران و اولیای الهی» آینهی اوصاف پروردگارند، و از طرفی تابلویی از «انسان کامل» نیز هستند. پس اگر انسان، گوهر وجود خود را تا حد کمال شکوفا نماید، آینه میشود، دریا میشود. نه که خود آینه بشود، عکس درون آینه میشود، تجلی یک حقیقت میشود، حقیقتی که در آن سوی آینه است: خدا! عجیب است؛ انسان برای دیدن خودش روی به آینه کرد، اما در آینه خدا را دیده است، به خود آمده اما خدا را میبیند! بنابراین، نکته اساسی و نتیجه مهم این بحث اینکه :
شکوفایی گوهر وجود انسان در گرو «ارتباط» است، و شکوفایی کامل او در ارتباط با «انسان کامل» تحقق خواهد یافت. و انسان کامل، تجلی معنا و بعبارتی خود معنا است. انسانهایی از جمله: آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، احمد و ...
و شاید برنامه هفته آیندهِی سیم و زر، همچون برنامهِی هفته قبل بهترین فرصت برای صحبت از این «آینهی کلی» و راه عملی معنا باشد. در پایان این ترانهی زیبا تقدیم شما یاران حلقه عشق و معرفت باد. در پناه حضرت حق، پیروز و سعادتمند باشید :)
فایل صوتی کامل این جلسه، با موضوع «ارتباطات معنابخش» را از طریق ابزار زیر بطور مستقیم شنیده و یا آنرا دریافت کنید. (همچنین تا ساعاتی دیگر میتوانید فایل تصویری برنامه را در «آرشیو تصویری» و از طریق منوی سمت راست وبلاگ دریافت کنید.)
دریافت حجم: 6.31 مگابایت توضیحات: فایل کامل جلسه، با حضور دکتر امیرعباس علیزمانی و ادامه بحث دیگری و معنا
برنامه سیم و زر در روز میلاد حضرت امیرالموئمنین علی(ع) برای هفدهمین بار میهمان استاد ارجمند، دکتر امیرعباس علیزمانی مدیرگروه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بود. برنامهای که شاید بیش از هر اجرای دیگری در آن صمیمیت موج میزد. در این برنامه اگرچه آقای دکتر برای ادامه بحث چند هفتهی اخیر مهیا بودند، اما روند گفتگو و «پریشانی» حاضران و ناظران، همه چیز را طوری پیش برد که بقول خانم آنا گاوالدا، بدل به یک «گریز دلپذیر» شد! گریزی از «هوشیاریِ» همجنس «زندگی هرروزی» و پریشانی از جنس «بی کلیشه بودن یک زندگی اصیل». گریزی که در طی آن، پرده از جان کلام و سرلوحهای زرین و آینهای که در آن تمام بحثهای تا امروز را میتوان با عینیت دید، انداخته شد. (فایل صوتی کامل این جلسه را میتوانید دراینجا دریافت کنید.)
در این جلسه استاد علیزمانی، حضرت علی(ع) را «امام معنا» و اندیشهها و زندگی ایشان را بهترین «تجسم معنا» خواندند. امامی که به قول سهراب «سمت حیات» است و «میزان الاعمال».
اگرچه در روزگار ما دسترسی به «خضر فرخنده پی» سهل نیست و «آب حیات» تیرهگون مینماید، اما میتوان «شهریاران» را یافت و «حق شناسانه» به سوی معنا پرواز کرد.
اگر شما هم سالک راستین راه معنا هستید، بیایید به توصیه استاد عمل نموده و با هم نهج البلاغه را بخوانیم و در آن بیاندیشیم؛ بیایید اکسیر معنا را از امام معنا بجوییم :) و نگذاریم بغضهای استاد به اشک بدل شود.
در پایان این مطلب، یک نسخه اندروید خوب از این کتاب ارزشمند (نهجالبلاغه) که علاوه بر محیط بسیار زیبا و خوانا امکانات جالبی، از جمله امکان پخش صوتی متن عربی و فارسی کتاب را فراهم آورده و میتوان از آن در تلفن همراه استفاده نمود را جهت دریافت پیشنهاد میکنم. (برای دریافت این برنامه به اینجا بروید.)
فایل کامل این جلسه، با موضوع «حضرت علی(ع)، تجسم معنا» را از طریق ابزار زیر بطور مستقیم شنیده و یا آنرا دریافت کنید. (همچنین شما میتوانید فایل تصویری برنامه را در «آرشیو تصویری» و از طریق منوی سمت راست وبلاگ دریافت کنید.)
دریافت حجم: 6.5 مگابایت توضیحات: نسخه صوتی کامل برنامه روز میلاد حضرت علی(ع) سیم و زر
ضمن تبریک میلاد حضرت امیرالمومنین علی(ع) و روز پدر، بعنوان هدیه قسمتی از سخنرانی استاد فرزانه و پدر معنوی خود، دکتر محیالدین حسین الهی قمشهای را متناسب با این مناسبت تقدیم شما میکنم. خداوند به ایشان و همهی اساتید درس معنا طول عمر و سلامت و برکت عنایت کند :) و انشاالله هرچه بیشتر شاهد پخش درس و کلاس این بزرگواران در رسانه ملی بخصوص شبکه 4 باشیم. آمین.
دریافت عنوان: سخنرانی دکتر قمشهای حجم: 2.89 مگابایت توضیحات: درباره حضرت علی (ع)
زمان : 25 دقیقه و 14 ثانیه
برای مطالعه شعر زیبای پدر استاد قمشهای (مرحوم مهدی الهی قمشهای) در مدح حضرت علی(ع) به ادامه مطلب مراجعه کنید.
پیش از هرچیز برخود لازم میدانم تا از مهر و استقبال استاد عزیز، جناب آقای دکتر علیزمانی و مجری محترم برنامه سیم و زر، جناب آقای درستکار در معرفی این وبلاگ به بینندگان محترم تشکر و قدردانی نموده و از خداوند متعال برای ادامهی این مسیر و انشاالله هرچه بهتر و مفیدتر واقع شدن این رسانه (که انجام وظیفهای کوچک در قبال زحمات اساتید است) یاری بخواهم. امید که اینچنین باشد :)
برنامه 26 فروردین 95 سیم و زر، در ادامهی موضوع برنامهی قبل با بحث «دیگری و معنا» بار دیگر به روی آنتن زنده شبکه 4 رفت. (فایل صوتی کامل این جلسه را میتوانید در اینجا دریافت کنید.) در این برنامه استاد محترم ضمن خوانش ابیاتی چند از کتاب مثنوی، نظر حضرت مولانا درباره موضوع، و اینکه به عقیدهی ایشان اگرچه بسیاری از مردم آنچنان درگیر «زندگی هرروزی» هستند که «خود اصیل» را فراموش کرده و به تعبیر مولانا "دیو در دلهایشان خانه کردهاست" و ارتباط عمیق با آنها میتواند منجر به فراموش کردن خود، و از کف دادن معنا شود؛ اما همچنین دیگرانی نیز هستند که ارتباط با آنها نه تنها موجب کمرنگ شدن رنج تنهایی میشود، بلکه از آنجا که در حین ارتباط، انسان به گوهر نهفته در وجود انسان دیگر پی میبرد، چیزی بر او افزوده شده و او را «بزرگتر» میکند. به عبارت دیگر، همانطور که درباره جلسهی پیش نیز گفته شد، دایرهی این خودِ کوچک، در این ارتباط، بزرگتر و خداییگونهتر میشود.
هر انسان در کنه معدن وجود خویش واجد گوهری است، که از طریق «ارتباط» (ارتباطی که رو به تعالی دارد، و بقول سقراط: ارتباط مبتنی بر فضیلت، نه منفعت) میتوان آنرا یافت و بر خزانه وجود خود افزود؛ و همچنین گوهر وجود خود را بر دیگران عرضه داشت و بدین ترتیب در کنار یکدیگر «رشد» کرد.
از خداوند آمده است که : « من گنجی پنهان بودم. دوست داشتم شناخته شوم، پس آفریدم آفریدگان را.» سوألی که باید پرسید از این قرار است که: چرا «آفریدگان» را ؟ چرا «جمع» را؟ و چرا تنها یک آفریده را نه؟ چرا تنها «فخر آفرینش» را نه؟ مگر در آینهی صیقلی جان او این شناخت کامل نمیشد؟ پس چه نیازی به دیگران بود؟
در داستان منطقالطیر عطار، پرندگان در پی اصلاح جامعه خود، برای انتخاب پادشاهی عادل، به رهبری هدهد به سراغ سیمرغ میروند تا او را برای پادشاهی به سرزمین خود بیاورند. اما سوال اینجاست که چرا باید «جمع» پرندگان در پی سیمرغ روانه شوند؟ و چرا هدهد به تنهایی سراغ سیمرغ نمیرود؟ پاسخ این سوال در انتهای داستان است، زیرا که سیمرغی در کار نیست! زیرا که هرچه هست آینه است. زیرا که سیمرغ، «جمع» سیمرغی است که با هدایت هدهد و به شوق سیمرغ پرواز کردهاند (مُهاجِراً الَی اللَّه) و اکنون همگی به آن خود بزرگ بدل شدهاند و... زیرا که پاسخ در اتحاد است. زیرا که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهد داد مگر آنکه «خود آنها»، آن خودِ بزرگ... زیرا که تنها به اتفاق میتوان جهان گرفت.
بنابراین میبایست در پی چنین ارتباطها و انسانهایی بود. ارتباطهایی که انسان را به «فراتر» میکشانند (شکوفایی) و او را به سوی کانون معنا رهنمون میشوند.
ارتباطهایی درست مثل همین ارتباط ما و برنامه و استاد :)
در پایان این جملات زیبا از استاد عزیز تقدیم شما یاران عشق باد :
فایل کامل این جلسه، با موضوع«دیگری، عشق و معنا»را از طریق ابزار زیر بطور مستقیم شنیده و یا آنرا دریافت کنید. (همچنین شما میتوانید فایل تصویری برنامه را در «آرشیو تصویری» و از طریق منوی سمت راست وبلاگ دریافت کنید.)
دریافت حجم: 6.32 مگابایت توضیحات: نسخه صوتی کامل برنامه 26 فروردین سیم و زر
اولین برنامه سیم و زر پس از مجموعه ویژه نوروز 95، همزمان با پانزدهمین حضور دکتر امیرعباس علیزمانی، طبق روال برنامه، پنجشنبه 19 فروردین، ساعت 10 شب و بصورت زنده به روی آنتن رفت. موضوع مورد بحث در این برنامه را میتوان «دیگری و معنا» نامید؛ بحثی که در آن به موضوع "وجود دیگری" و تاثیر حضور او، (تأثیر مثبت و یا منفی این "دیگران") در معنادار شدن، یا بیمعنا شدن زندگی اشاره شد. (فایل صوتی کامل این جلسه را در اینجا دریافت کنید.)
من در برداشت شخصیام از این برنامه، اول اینکه «دیگری» را، هرچیز (هر انسان، یا هر جز دیگر از طبیعت) غیر از خود تعریف میکنم. و بعد این دیگران را به دو دستهی «دیگریِ در برابر خود» و «دیگریِ در کنار خود» تفکیک میکنم و در دستهی اول هرچیز را قرار میدهم که در مقابل من و خواستههایم قرار دارد و خواستههای او با خواستههای من در تقابل و تناقض است. و همچنین دستهی دوم را دیگرانی میدانم که البته طبق تعریف «دیگری»، غیر از من هستند، اما خواستهها و کمال آنها در تقابل و تعارض با خواستههای من نیست.و اینطور نتیجهگیری میکنم که دیگرانی که در دستهی دوم هستند بهعلاوهی خود من(جمع خودها)، از آنجایی که تشکیل یک "کل واحد" (در واقع یک خودِ بزرگ) میدهند، معنابخش وجود من و خودشان خواهند بود. چرا که برطبق بحثهای قبلی، دانستیم که در اندیشهی کلنگر، نتیجه نهایی سیستم (خود بزرگ)، موجب معنابخشی به عملکرد هر جز از سیستم (خودهای کوچک) خواهد بود.
اگر وجود خود را به خشت تشبیه کنیم، و خشت وجود خود را در کورهی معرفت به آجر تبدیل نماییم، و هر آجر دیگر موجود در جهان را یک «خود» دیگر بدانیم، چنانچه تعداد قابل توجهی از این آجرها، به یک هدف واحد، و یک کمال مطلوب، و با هدایت یک دست خلیل، در کنار هم بنشینند، قطعاً یک «ساختمان» یکپارچه شکل خواهد گرفت و نه یک «چند میلیون آجر». و بسته به اینکه کمال مطلوب و خلیل موعود چه باشند، ممکن است به کاخ فرعون، یا عمارت سیمرغ بدل شود. و اینجاست که باید بپرسیم، اکنون آیا این آجرها، و این سیمرغها، همان سیمرغ نیستند؟ و این «خود بزرگ» (اگر در راه خدایی شدن بوده) اکنون همان خدای بزرگ نیست؟ و آیا این معنای همان آیه نیست که تو میدانی و من میخوانم: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا».
و در پایان به نظر من نتیجهی افزودهی این بحث، همان باشد که "Carl Sagan" ستارهشناس معروف و محبوب گفت، بیایید با هم مهربانانهتر برخورد کنیم :) کلیپ کوتاه و بسیار زیبایی که در آن Carl Sagan قسمتی از کتاب Pale Blue Dot را با صدای خود میخواند در زیر با زیرنویس فارسی ببینید و یا دریافت کنید. (پیشنهاد میکنم حتماً آن را ببینید.)